ماندگاري يك اسم، بسته به اهميت آن اتفاق تاريخي يا اثر گذاري فردي است كه نام او روي خيابان يا محل سكونت او گذاشته شده است نويسنده: فتاح غلامي هر شهري شامل خيابان​ها و مياديني است که نامي براي خود دارند. بسياري از اين نامگذاري ها بر مبناي وقايع و رخدادهاي اجتماعي و تاريخي صورت مي پذيرد. اين نامگذاري ها بخشي از هويت​هاي اجتماعي زندگي ما را شکل مي دهد. بسياري از اين اسامي به واسطه يک رخداد مهم که در گذشته در آن محل رخ داده روي محلات و خيابان نهاده شده است. خيلي از مواقع به خاطر گذشت زمان، علت اصلي اين نامگذاري به فراموشي سپرده شدند و بايد از ساکنان قديمي آن علت اين نامگذاري را پرسيد. برخي از اين اسامي از سوي اهالي آن محل انتخاب شده و همچنان بعد از گذشت سال ها در ذهن مردم باقي مانده است. ميزان ماندگاري يک اسم، بسته به اهميت آن اتفاق تاريخي يا اثر گذاري فردي است که نام او را روي خيابان يا محل سکونت او گذاشته شده است. اين اثرگذاري حتي آن​قدر زياد است که بعد از گذشت زمان طولاني و با وجود نامگذاري جديد، همچنان اهالي کوچه و بازار نام آن خيابان يا محل را به اسم قديمي مي شناسند و موقع نشاني دادن هم اسم قديمي را به کار مي برند. در کشورهاي مختلف براي انتخاب نام خيابان و محلات از شيوه هاي متفاوتي استفاده مي کنند. برخي کشورها حروف و اعداد را براي نامگذاري انتخاب مي کنند. در اين روش خيابان هاي هر شهري به مناطق، کوچه ها و ميادين متعدد تقسيم و براي هر کدام از آنها عدد يا حروفي انتخاب مي کنند. اين شيوه البته در بسياري از موارد باعث سرعت بخشيدن براي يافتن نشاني خيابان ها و کوچه ها مي شود. در عين حال، اين نوع نامگذاري فاقد هويت و پيشينه اجتماعي و تاريخي است. نوع ديگري از نامگذاري براساس وقوع رخدادهاي تاريخي در آن محل يا در محلات ديگر است. مثلادر شهر تهران، خيابان 17 شهريور يا ميدان آزادي بر همين مبنا نامگذاري شده است که به رويداد خونين 17 شهريور 57 يا تکاپوهاي مبارزاتي انقلابيون اشاره دارد. نام هايي مثل سي​ تير، هفت تير، 9 دي و... بر همين مبنا روي محلات و خيابان ها و ميادين نهاده شده است. در سي ام تير 1330 وقتي دکتر محمد مصدق از نخست وزيري استعفا و شاه هم بلافاصله احمد قوام را با صدور فرماني موظف به تشکيل کابينه کرد، بسياري از مردم تحت رهبري آيت الله کاشاني به خيابان ها آمدند و نارضايتي خود را از اين اقدام اعلام کردند. اين اعتراض البته در برخي خيابان ها با واکنش شديد نيروهاي نظامي مواجه شد و برخي هموطنان جان خود را از دست دادند. براي يادبود اين اتفاق تاريخي يکي از خيابان هاي پايتخت نام اين رويداد را به خود گرفت. برخي خيابان هاي قديمي پايتخت هم با اين که سال هاست نام جديدي برآنها نهاده شده، اما همچنان نام هاي قديمي آن به دليل اهميت آن در بين مردم معتبر است مثل ميدان توپخانه، ميدان عشرت آباد، ميدان اعدام و... در تهران و ديگر شهرستان ها خيابان و محلاتي وجود دارد که به اسم برخي ساکنان نامگذاري شده است. اين نوع نامگذاري بيشتر محلي و منطقه اي است. فردي که نام او روي خياباني نهاده شده ممکن است پايگاه بالاي اجتماعي يا سياسي نداشته باشد. چنين اشخاصي صرفا به علت خاطره خوب و خوشي که از رفتار و سلوک و منش آنان در خاطره ها مانده است، خياباني به نام آنان نامگذاري شده است؛ مثل پل سيدخندان که برگرفته از نام پيرمردي دانا و البته خنده رو بوده که پيشگويي هاي او زبانزد مردم محل بوده است. دليل نامگذاري اين منطقه نيز احترام به همين پيرمرد بوده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بسياري از اسامي خيابان ها نيز تغيير نام پيدا کرد. خيابان ها و ميادين زيادي در سطح شهر بودند که به اسم يکي از شاهزادگان يا وابستگان به دربار نامگذاري شده بودند که با وقوع انقلاب و تغيير نظام امکان استفاده از نام هاي سابق وجود نداشت. برخي نام ها هم متعلق به يک شخصيت مهم تاريخي، ادبي، سياسي يا فرهنگي است. خيابان هاي متعددي در تهران و شهرستان هاست که نام سعدي، حافظ، فردوسي، خيام و جامي را به عنوان بزرگان ادبي کشور دارد. نام برخي خيابان ها و ميدان ها هم برگرفته از شخصيت هاي سياسي يا فرهنگي است؛ مانند امام خميني، شهيد مطهري، شهيد بهشتي، دکتر مفتح، دکتر باهنر، دکتر چمران، دکتر شريعتي و... . حتي برخي چهره هاي سياسي يا فرهنگي خارجي نيز سهمي از اين نامگذاري دارند؛ محمدعلي جناح، گاندي، ادوارد براون، سيمون بوليوار، بابي ساندز و... نمونه هايي از اين دست است. محمدعلي جناح يکي از چهره هاي مهم سياسي و تاثيرگذار مردم پاکستان بود و طبعا انتخاب نام او روي يکي از بزرگراه هاي پايتخت براي اعلام نزديکي و قرابت با پاکستان است. بلواري هم به نام سيمون بوليوار يکي از چندين رهبر جنبش استقلال طلبانه در آمريکاي جنوبي و فرمانده انقلابي و سياستمدار ونزوئلايي نامگذاري شد و زماني که هوگو چاوز، رئيس جمهور فقيد ونزوئلابه ايران آمد از مجسمه بوليوار پرده برداري کرد. انتخاب نام فلسطين براي خياباني که قبلاکاخ ناميده مي شد معناي خاصي دارد. با اين تغيير نام، هم عنوان کاخ که با پيروزي انقلاب و تغيير مفاهيم سياسي مثل دربار و نظام شاهنشاهي جايگاهي نداشت، عوض شد و هم با نامگذاري جديد، پيوند انقلاب ايران با آرمان ها و اهداف قيام مردم فلسطين عليه نظام صهيونيستي اعلام شد. بابي ساندز يکي از مبارزان ايرلند شمالي بود که به خاطر اعتراض به سياست هاي انگليس به زندان افتاد و در دوران حبس دست به اعتصاب غذا زد. آن موقع دولت تاچر تازه بر سر کار آمده بود و سياست هاي بانوي آهنين در اين مسير قرار گرفت که نسبت به اين اقدامات اعتراضي بي تفاوتي نشان دهد. با گذشت زمان و دست نکشيدن بابي ساندز از اعتصاب برخي چهره هاي مذهبي و سياسي با وي ديدار کردند تا وي را از ادامه اين روند بازدارند. تلاشي که البته به نتيجه نرسيد و سرانجام در شصت و ششمين روز اعتصاب، بابي ساندز درگذشت. دولت بريتانيا همچنان بر ادامه سياست خود اصرار ورزيد و زندانيان ديگر هم با شيوه بابي ساندز دست به اعتراض زدند و 9 نفر از آنان جان خود را در اين راه از دست دادند. اين اتفاق با واکنش هاي شديد جهاني مواجه شد و در ايران هم براي بزرگداشت اين چهره انقلابي و اعلام مخالفت با سياست هاي خارجي و داخلي دولت انگليس خياباني به اسم بابي ساندز نامگذاري شد. از شيوه هاي مرسوم ديپلماسي در بين کشورها، قرار دادن نام کشورها و نمادهاي آنها روي خيابان ها به شکل متقابل است. در تهران خيابان و اماکن زيادي مانند سئول، بخارست و آرژانتين را مي توان يافت. اين نوع نامگذاري ها در تعاملات سياسي و فرهنگي ميان دو کشور بي تاثير نيست. در برخي کشورهاي خارجي نيز نام هاي برخي چهره هاي مشهور ايراني روي خيابان ها و محلات شهري گذاشته شده است. برخي خيابان ها هم بيشتر به خاطر وجود برخي سفارتخانه هاي خارجي به اسم کشوري که سفارتخانه اي در يکي از خيابان هاي شهر دارد نامگذاري شده است. از زمان پيروزي تا استقرار نظام جمهوري اسلامي هيچ خياباني مثل خيابان خالد اسلامبولي در روابط ديپلماتيک ايران باعث ايجاد واکنش نشده بود. اسم اين خيابان همواره يکي از موانع اصلي در بازسازي روابط دو کشور ايران و مصر بود. نام اين خيابان برگرفته از يکي از چهره هاي منسوب به اخوان المسلمين است که در اعتراض به سياست هاي دولت انور سادات، اقدام به ترور رئيس جمهور مصر کرد. اين اتفاق با استقبال بسياري از انقلابيون آن روز از جمله ايراني ها مواجه شد. تيرگي روابط ايران و مصر از زماني شروع شد که همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، محمدرضا شاه پهلوي که در پي يافتن محلي براي استقرار بود و از سوي برخي کشورها با بي اعتنايي مواجه شده بود به مصر رفت و مورد استقبال رسمي انورسادات قرار گرفت. رئيس جمهور مصر در حين استقبال مطالب تندي در مورد امام خميني رهبر انقلاب اسلامي بيان کرد. در کنار اين مساله، فوت پهلوي دوم و دفن او در قاهره و انتخاب نام پهلوي براي يکي از خيابان هاي قاهره باعث تيرگي بيشتر روابط مصر با نظام جمهوري اسلامي ايران شد. تشديد اين کدورت زماني صورت گرفت که در ارديبهشت 58 و در واکنش به انعقاد پيمان سازش ميان انور سادات و مناخيم بگين که اسرائيل را به رسميت مي شناخت، امام خميني(ره) دستور قطع رابطه با مصر را صادر کرد. دو سال بعد در مهر 60 و در سالگرد جنگ رمضان در مصر، انور سادات در يک رژه نظامي به دست يک اسلامگراي مصري عضو جهاد اسلامي مصر ترور شد. به اين ترتيب يکي از خيابان هاي پايتخت ايران خيابان وزرا به نام خالد اسلامبولي تغيير يافت. در زمان رياست جمهوري محمد خاتمي، وي پس از ۲۰ سال قطع کامل روابط ايران با مصر، در ژنو با حسني مبارک رئيس جمهور وقت مصر ديدار و گفت وگو کرد. پس از آن اعلام شد تغيير نام خيابان خالد اسلامبولي شرط دولت مصر براي برقراري رابطه دوباره با ايران است. شرطي که حميدرضا آصفي، سخنگوي وقت وزارت امورخارجه آن را در نامه اي در بهمن 83 به شوراي شهر فرستاد. هنوز شوراي شهر تهران در اين باره تصميم گيري نکرده بود که در بيانيه اي با امضاي حزب الله تغيير نام اين خيابان، «فضاحت» و «چرخشي تعجب برانگيز» از سوي «مخالفان داخلي راه امام» خوانده شد. به اين ترتيب اين موضوع در شوراي شهر وقت مسکوت ماند و در مقطعي منوط به تغيير نام خيابان پهلوي در قاهره شد. اما دو طرف از مواضع خود کوتاه نيامده و عطاي اين رابطه را به لقايش بخشيدند. تا اين که در ارديبهشت ۸۶ محمود احمدي نژاد براي تاسيس سفارت ايران در مصر اعلام آمادگي کرد. اما باز هم همان شرط و شروط ها مطرح شد و حتي بعد از سقوط رژيم حسني مبارک هم روابط سياسي ميان کشور برقرار نشد. □ روزنامه جام جم، شماره 4067 به تاريخ 18/6/93، صفحه 10 (پرونده)